۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

لحظه ها لحظه های در بدری شده است
عمر تبدیل به وقت بیهودگی شده است
عقل به بند افتاده و طوفان شد
ای بسا بارها که زندگی طغیان شد
عمر من و عمر تو و عمر ما
در همه حالات گشت اینجا تباه
نه امیدی به آبادی و آزادی بود
نه پنداری برای بیداری بود ...
روز شنبه ساعت 11:45 27/6/2009
تویی آن خسرو خوبی های این جهان
تویی آن نور که مدتهاست رفته زچشمان....
ای امید خاطرات گذشته و امروز من ای فردای رنگین
چرا سخن نمیگویی مگربا من قهر نموده ای سنگین ؟